جدول جو
جدول جو

معنی محفوظ کردن - جستجوی لغت در جدول جو

محفوظ کردن
يحفظ
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
محفوظ کردن
Secure, Enshrine
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
محفوظ کردن
consacrer, sécuriser
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
محفوظ کردن
铭刻 , 确保
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به چینی
محفوظ کردن
consacrare, assicurare
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
محفوظ کردن
einweihen, sichern
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
محفوظ کردن
poświęcić, zapewnić
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
محفوظ کردن
освятить , обеспечить
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به روسی
محفوظ کردن
освячувати , забезпечити
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
محفوظ کردن
heiligen, beveiligen
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
محفوظ کردن
consagrar, asegurar
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
محفوظ کردن
पवित्र करना , सुरक्षित करना
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به هندی
محفوظ کردن
奉納する , 確保する
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
محفوظ کردن
mengabadikan, mengamankan
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
محفوظ کردن
kutsamak, güvence altına almak
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
محفوظ کردن
신성하게 하다 , 보장하다
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
محفوظ کردن
לקדש , להבטיח
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به عبری
محفوظ کردن
محفوظ کرنا
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به اردو
محفوظ کردن
পবিত্র করা , নিরাপদ করা
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
محفوظ کردن
ทำให้ศักดิ์สิทธิ์ , ประกัน
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
محفوظ کردن
consagrar, assegurar
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
محفوظ کردن
kutakasa, hakikisha
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اپخشاییدن زینیتن ز بهراندن بی بهره کردن محروم داشتن: ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را باین سرچشمه اش منشان که خوش آبی روان دارد. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محسوب کردن
تصویر محسوب کردن
بشمار آوردن بحساب در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محسوس کردن
تصویر محسوس کردن
سهشاندن، آشکار کردن مورد حس و درک کردن، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گرد آوردن با کسی گرد آوردن (روز قیامت) : خدا او را با پیغمبر ص محشور کند، معاشر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
خنجیستن گرد گرفتن پروستن احاطه کردن فرا گرفتن: تگ اوگر کند عجب نبود و هم را در صمیم دل محصور. (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
ایراختن فرمانبردار کردن، مغلوب کردن (در مناظره و غیره)، مغلوب کردن قاضی کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
زندانی کردن حبس کردن زندانی کردن: او را بگرفتند و محبوس کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محظوظ کردن
تصویر محظوظ کردن
بهره مند کردن متمتع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدفون کردن
تصویر مدفون کردن
به خاک سپردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محدود کردن
تصویر محدود کردن
در تنگنا گذاشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محسوب کردن
تصویر محسوب کردن
برشمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محکوم کردن
تصویر محکوم کردن
ایراختن
فرهنگ واژه فارسی سره
بهره مند کردن، متمتع کردن، حظ بخشیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد